سپهر جون عشق خاله♥♥

بوس

وقتي من يا هر كس ديگه روي كف پاش سپهر بوس ميكنيم دهن سپهر خود به خود باز ميشه   ميدونيد سپهر جون درست وحسابي غذا نميخوره واسه همين بايد بخندونيش تا دهنش وا شه اما الان يه كار راحت تر انجام ميديم يه بوس رو كف پاش  ميكنيم اونوقت دهنش وا ميشه قبلا من بايد واسش ميرقصيدم    تا دهنش وا ميشد ههههههههههههههههههههههههههههههههههههه       الهي قربوش برم بعضي اوقات به خودم ميگم اگه ما سپهر جون رو نداشتيم چي كار ميكرديم                               نظر يادتون نره ...
29 تير 1392

سپهر

سلام به همگي     من يك خواهر زاده دارم كه اسمش سپهره خيييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييلي دوستش دارم اولين خنده كه داشت باعثش من بودم   فكر كنم 5 روزش بود تازه 5 بار خودم تنهاي تنها خوابش كردم                                               حالا بگم چه شكليه   رنگ صورتش سفيد رگ موهاش خرماي شرح لپ هاش قرمز وناز  فعلا 4تادن...
29 تير 1392

هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

بازم   سلام     چند هفته پيش سپهر جون به جلو  خزيد اما من وقت نداشتم واسه شما بنويسم امروز سپهر خيلي خوب به جلو ميخزه خيلي شيطوني ميكنه همش از اين اتاق به اون اتاق بايد دنبالش راه بيفتم تا يه وقت كنار يه چيز خطرناك نره  بابا و مامان هم ميگه 6تا دنون خوشگل هم  داره                                 نظر فراموش نشه ...
29 تير 1392

داستان بستني با سپهر

يك روزي از همين روزها ابجي من يعني مامان سپهر بستني خريد     بستني ها رو كه اورد ديديم يكيش كمه يعني به مامانم نرسيد به ابجيم گفتم كم خريدي گفت نه   حالا يه معماي كارگاهي شده بود يا اين كه بستني نخريده يا اينكه يكي بستني رو برداشته هيچ كي به كس ديگه ي شك نداشت من رو زمين خوابيدم  كه يه چيزي تو دست سپهر ديدم فهميدم اگه چيز مهمي باشه وقتي ازش بگيرم يه صداي گريه ي تو خونه ميپيچه بدو بدو رفتم اون چيزي كه معلوم نبود چيه رو از دست سپهر گرفتم اگه گفتيد چي بود                                  اره بستن...
13 تير 1392
1